دوستان عزیز: اون آیدی قبلی من رمزشو لطف کردن برام

عوض
کردن
و من دیگه نمیتونم باهاش آن بشم

 لطفا آیدی جدیدم را آدد کنید .ممنون.

(rahe_residan@yahoo.com)

تا اطلاع ثانوی...

تعطیل

۸ بهمن من اشک باریدم

۸ بهمن تمام جانم رفت

۸ بهمن تولدم بود و

۸ بهمن به مرگ ماند و

روزی است همچو روز های دگر

روزی است همچو آه سرخورده

روزی است همچو خودکشی زیبا

روزی اندوهناک و افسرده

گله ها را که یک به یک گفتم

دردها را که یک به یک خوردم

تو کی دیدی تمام زندگیم؟

بی تو از بهر مرگ می مردم...

ن.رها

شکسته شد

هم حرمتمان

هم دل من

دل من که شکسته بود

حرمتمان را دو دستی نگهداشته بودم...

اما شکست

 و در بین تیکه های دلم گم شد....

حال سعی میکنم تیکه های دلم را به تیکه های حرمتان وصله کنم

نمیشود

مثل خیلی چیزهای دیگر که نشد

و نخواهد شد...

اضطراب کافی ست خوب من...

جسدی نمانده...

همه چیز آتش گرفت و به باد سپرده شد...

همه چیز سوخت...

اما دل من نسوخت...

دل من از جنس شیشه است...

شکستنی است نه سوختنی...

دیگر حوالی من هم توقف ممنوع است...

راهت را بکش و برو...

تو که رفتی...

نیمکت باغ پوزخند تمسخرش را بر سرم هوار می کرد...

حوا در باغ سیبی پیدا نکرد برای خوردن...

باغ زمستانی شده بود بعد از رفتنت...

کنار نیمکت یک لیوان چای سرد شده...

ته سیگار های صورتی...

عکس های پاره...

تو که رفتی...

ن.رها

من رودخانه ای را می شناسم

که با دریا قهر کرد

و عاشقانه

به فاضلاب ریخت

 سید مهدی موسوی

فال من را بگیر و جانم را

من از این حال بی کسی سیرم

دست فردای قصه را رو کن

روشنم کن چگونه می میرم...

علیرضا آذر

بیا مره یاری بده

می دله دلداری بده

کی زندگی همش غمه؟

ای دونیا غم می همدمه

ننی چی جور غم دارمه

تورا می ور کم دارمه

می آرزو می دلخوشی

انه که تو بیی می شین

ا حرفه باز بوگوفتمه

فرس مره بوسوختمه

چره نیی تو؟

بیی دوباره پا گیرم

تی دستانه حنای گیرم

اگه بیی تو...

اگه بیی تو...

بیا مره یاری بده...

می دیله دلداری بده...

شاهین- بیا



من یه درد مشترکم فریاد کن منو....

رها شو رها شو بیرون بزن از این تنو...

رها شو رها شو تو وسعت دنیا رها شو...

با هر رنگ پوستی و زبونی هم صدا شو...

خدایا دسته خودش که نیست یه کم عقده ای شدش...

خدایا تو نمی خواستی ، انقدر گنده می شدش؟